عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



900000 تومان


تاریخ : سه شنبه 8 بهمن 1392
بازدید : 11719
نویسنده : یه بنده خدا
 

اولاً شیطنت تکامل شناسان در گنجاندن اسب های متوسط الجثه ی امروزی در توالی فسیلی اسب ها، و عدم اشاره به تنوع جثه ای در نژادهای کنونی اسب ها، از نظر علمی، کاملاً مذموم و ناپسند بوده و حاکی از عدم صداقت تکامل شناسان در ارایه ی واقعیات علمی می باشد؛ به نحوی که آن ها هر اطلاعاتی که به نفعشان باشد را در مقالات و کتب و فیلم های به اصطلاح مستند خود به خورد مخاطب داده و اطلاعاتی را که ممکن است به ضررشان باشد، بایکوت نموده و تا حد امکان به آن ها اشاره ای نمی نمایند 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد تکامل در سوء استفاده از فسیل های ما قبل تاریخ

نقد کلی

در مقاله ی قبلی، با منابع و مستندات قوی و محکم علمی، اشاره کردیم که محاسبه ی طول عمر فسیل های مکشوفه بر اساس روش « زمان سنجی رادیومتریک : Radiometric Dating »، بر پایه ی مفروضات غلط و نادرست بوده و مطابق کشفیات دو دهه ی اخیر، طول عمرهای محاسبه شده در مورد فسیل ها، با چالش ها و علامات سوال جدی مواجه بوده و می بایست مورد بازبینی کامل قرار بگیرد.(4) (البته در بعضی از موارد هنوز هیچ روش مطمئنی جهت اصلاح خطاهای « زمان سنجی رادیومتریک : Radiometric Dating » وجود ندارد!)

در این مقاله نیز به موارد متعددی اشاره کردیم که بر اثر بروز بیماری های متفاوت، تفاوت های فردی در افراد سالم از جنس ها، سنین و نژادهای متفاوت، تفاوت های درون گونه ای بین نژادهای مختلف، وجود هیبریدیزاسیون (دو رگه سازی) و ...، افراد و جانورانی با تفاوت های بسیار واضح اسکلتی و ساختاری، نسبت به افراد و جانوران هم گونه پدید می آید. مثال هایی همچون بیماری های « سندرم عدم حساسیت به آندروژن : Androgen insensitivity syndrome » (به اختصار AIS) یا (Testicular Feminization)(10) ، « آکندروپلازی : Achondroplasia »(19)، « بیماری پاژه ی استخوان :Paget'sdisease of bone » یا « استئیت دفورمانس : Osteitis deformans »(22) ، بیماری هایی همچون « ژیگانتیسم (غول پیکری) : Gigantism »(23)، « کوتولگی : Dwarfism »(24) و « آکرومگالی (درشت پایانکی) : Acromegaly »(25)، انواع ناهنجاری های جمجمه ای از جمله « سر قایقی (اسکافو سفالی) : Scaphocephaly »(29) یا به عبارت دیگر « دولیکو سفالی : Dolichocephaly »(30)، « سر مورب (پلاژیو سفالی) : Plagiocephaly »(31)، « سر مثلثی (تریگونو سفالی) : Trigonocephaly »(32)، « سر پهن (براکی سفالی) : Brachycephaly »(33)، « سر کوچک (میکرو سفالی) : Microcephaly »(34)، « هیدروسفالی : Hydrocephaly »(35) و « هولوپروزنسفالی : Holoprosencephaly »(36)، « چند انگشتی (پلی داکتیلی) : Polydactyly »(27) و « به هم پیوستن انگشتان (سین داکتیلی) : Syndactyly »(28) از جمله بیماری هایی هستند که تغییرات جدی اسکلتی و ظاهری ایجاد می نمایند.

از سوی دیگر، حتی در افراد سالم نیز، تفاوت های جدی و قابل توجهی بین اندام ها و اعضای بدن وجود دارد. برای مثال، فرم لگن زنان در انسان ها، می تواند به 4 فرم اصلی و 12 فرم فرعی باشد.(39) همچنین ساختار جمجمه از نژادی به نژاد دیگر، می تواند بسیار متفاوت باشد.(40)

علاوه بر موارد فوق، امکان تولد حیوانات دو رگه (هیبرید) حاصل از آمیزش دو گونه، می تواند موجب ایجاد جانداری نازا با ساختار بدنی متفاوت گردد، بدون این که گونه ی جدیدی ایجاد کند.(44)

تمامی مثال های فوق، این نکته را به ما یادآوری می کنند که احتمال بسیار زیادی وجود دارد که آن چه که تکامل شناسان به ما به عنوان « جانوران حد واسط » و « توالی فسیل ها » ارایه می کنند، تنها جانورانی هستند که به دلیل ابتلا به بیماری های مختلف، هیبریدیزاسیون (دو رگه سازی)، تفاوت های فردی درون گونه ای و ... با سایر فسیل های مشابهشان تفاوت داشته باشند، نه این که واقعاً فسیل حد واسط بین چند جاندار باشند!

این انتقاد اگر چه در وهله ی اول ساده به نظر می رسد، اما بسیار سنجیده و پر مغز می باشد. برای درک بهتر و دقیق تر این انتقادات، مخاطبان محترم را به بخش « نقد جزء به جزء » ارجاع می دهیم.

نقد جزء به جزء

در این بخش از مقاله، به مهمترین ادعاهای تکامل شناسان پیرامون فسیل های مکشوفه پرداخته و یک به یک آن ها را نقد می نماییم:

1 - توالی فسیلی اسب ها

یکی از مباحث مطرح در فسیل شناسی که به شدت مورد علاقه ی تکامل شناسان بوده و بر روی ان مانور زیادی می دهند، توالی فسیلی موسوم به « توالی فسیلی اسب ها » است.(48) در این توالی مورد ادعای تکامل شناسان، تعدادی از فسیل های مکشوفه از دوران سوم زمین شناسی تا به امروز، به صورت زنجیره وار به دنبال یکدیگر قرار گرفته تا ادعا شود که فسیل های ابتدای زنجیره، جد اسب های نسل بعد می باشند. بدین ترتیب این زنجیره تا اسب های امروز ادامه یافته و ادعا می گردد که اسب های کوچکتر ابتدای زنجیره، اجداد اسب های بزرگ امروزی هستند. (49) در تصاویر زیر، توالی مورد ادعای « تکامل شناسان » را به صورت خلاصه ملاحظه می فرمایید:

توالی فسیلی اسب ها که به شدت مورد علاقه ی تکامل شناسان می باشد. این توالی فسیلی، یکی از معروف ترین و پر استفاده ترین مستندات فسیلی تکامل شناسان برای اثبات تکامل می باشد. لازم به ذکر است که تصویر ساده شده ی این توالی فسیلی، در کتاب زیست شناسی پیش دانشگاهی کشورمان نیز تدریس می شود.

در این توالی که طی نگاه کلی و برخورد اولیه، بسیار باورپذیر و منطقی می نماید، ملاحظه می گردد که فسیل های قدیمی تر ارایه شده در این توالی فسیلی، جثه های کوچکتر، جمجمه ی کوچکتر، دندان های ریزتر و مسطح تر، و تعداد انگشتان بیشتری داشتند و فسیل های جدیدتر، جثه های بزرگتر، جمجمه ی بزرگتر، دندان های درشت تر و تعداد انگشتان کمتری دارند. با استناد به این تغییرات، تکامل شناسان نتیجه می گیرند که اسب ها، از موجودات اسب گونه ی قصیر الجثه، چند انگشته و دارای جمجمه های کوچک، در طول زمان به اسب های عظیم الجثه، تک انگشته (تک سم) و دارای جمجمه های بزرگ تر تکامل یافته اند.(49) آن ها این توالی را یکی از شواهد بسیار مهم فسیل شناختی وقوع تکامل در موجودات زنده عنوان می کنند.(49)

البته اگر با دیدگاه عوامانه و ساده انگارانه به توالی فسیل های مربوطه بنگریم، به راحتی سخن تکامل شناسان را در مورد توالی فسیلی اسب ها پذیرفته و آن را به عنوان یک شاهد محکم برای تکامل خواهیم پنداشت؛ اما اگر با دید عمیق و علمی به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید که این توالی فسیلی، با اشکالات و ابهامات محکم و بی شماری رو به رو است. برخی از مهم ترین ایرادات و ابهامات رو به روی این توالی فسیلی عبارتند از:

1 - اولین ایراد وارده به توالی فسیل های اسبی، غلط و ناصحیح بودن یا ابهام داشتن زمان های مربوط به فسیل های کشف شده است. همان گونه که در قسمت 4 این سلسله مقالات ذکر کردیم، طول عمر فسیل های مکشوفه عمدتاً بر اساس روش « زمان سنجی رادیومتریک : Radiometric Dating » محاسبه شده است. متاسفانه طول عمرهای محاسبه شده بر اساس روش « زمان سنجی رادیومتریک : Radiometric Dating » بر این فرض قدیمی که سرعت « واپاشی هسته ای : Radiactive Decay » برای هر عنصر ثابت بوده و تحت تاثیر فاکتورهای محیطی نیست، محاسبه شده است؛(4) اما همان گونه که در قسمت 4 این سلسله مقالات ملاحظه کردیم، در طی 10 سال اخیر شواهد متعدد و متقنی ارایه شده است که نشان می دهد بر خلاف مفروضات قبلی، که سرعت « واپاشی هسته ای : Radiactive Decay » را ثابت و مستقل از شرایط محیطی می دانستند، این سرعت واپاشی، تحت تأثیر فشار محیط، وضعیت شیمیایی محیط و حتی فعالیت شراره های خورشیدی قرار دارد! (4و50) با توجه به این که فسیل های کشف شده در مکان های گوناگون از نظر حضور در شرایط مختلف محیطی، از جمله فشار و محیط شیمیایی و اثر شراره های خورشیدی و ... با یکدیگر متفاوت می باشند،(4و50) می بایست تأثیرات محیطی نامبرده، مورد توجه قرار گرفته و طول عمر هر فسیل بر اساس شرایط محیطی محاسبه شود که البته با توجه به این که ما فعلاً اطلاعات کافی و دقیقی از شرایط فشار و شراره های خورشیدی بر فسیل های مختلف نداریم، عملاً محاسبه ی دقیق طول عمر فسیل ها فعلاً غیر ممکن می باشد! علی رغم وجود شواهد متقن در این زمینه(4و50) (برای دستیابی به شواهد و مستندات علمی این مسئله، به مقاله ی 4 از همین سلسله مقالات رجوع فرمایید)، متاسفانه تکامل شناسان در این مباحث، سیاست سکوت و بایکوت و فریب را در پیش گرفته و کماکان طول عمر فسیل ها را بر اساس مفروضات غلط قبلی محاسبه می نمایند و به خورد مخاطب می دهند!!!

با عنایت به این که طول عمرهای محاسبه شده ی توالی فسیلی اسب ها نیز بر اساس مفروضات غلط و ناقص قبلی محاسبه شده است، باید گفت که طول عمر های منسوب به فسیل های اسبی قدیمی مانند « مزوهیپوس : Mesohyppus »، « مریکیپوس : Merichyppus » و ...(49) از نظر علمی و بر اساس یافته های جدید، مبهم و تقریباً فاقد اعتبار می باشند. چرا که زمان هایی که این فسیل ها به آن ها منسوب شده اند، بر اساس مفروضات غلط قبلی می باشند. در واقع اگر بخواهیم مطابق کشفیات جدید فیزیکی امروز، اثرات محیطی همچون فشار و شرایط شیمیایی و ... را در محاسبه ی طول عمر فسیل ها وارد کنیم، ممکن است در واقعیت، فسیل منسوب به « مزوهیپوس : Mesohyppus »(49)، قدیمی تر از فسیل منسوب به « مریکیپوس : Merichyppus »(49) بوده باشد و با پس و پیش شدن زمان های منسوب به این فسیل ها، توالی فسیلی اسب ها کاملاً به هم بخورد!!! بدین ترتیب کشفیات جدید علوم فیزیک و زمین شناسی، کاملاً به ضرر توالی های فسیلی بوده و با زیر سوال قرار دادن زمان های محاسبه شده برای این فسیل ها، توالی های فسیلی را کاملاً متزلزل می نماید!

تزلزل توالی فسیلی اسب ها در اثر کشفیات جدید علم فیزیک!!! در طی 10 سال اخیر شواهد متعدد و متقنی ارایه شده است که نشان می دهد بر خلاف مفروضات قبلی، سرعت « واپاشی هسته ای : Radiactive Decay » تحت تأثیر فشار محیط، وضعیت شیمیایی محیط و حتی فعالیت شراره های خورشیدی قرار دارد! با توجه به این که فسیل های کشف شده در مکان های گوناگون از نظر حضور در شرایط مختلف محیطی، از جمله فشار و محیط شیمیایی و اثر شراره های خورشیدی و ... با یکدیگر متفاوت می باشند، می بایست تأثیرات محیطی نامبرده، مورد توجه قرار گرفته و طول عمر هر فسیل بر اساس شرایط محیطی محاسبه شود که البته با توجه به این که ما فعلاً اطلاعات کافی و دقیقی از شرایط فشار و شراره های خورشیدی بر فسیل های مختلف نداریم، عملاً محاسبه ی دقیق طول عمر فسیل ها فعلاً غیر ممکن می باشد! در واقع اگر بخواهیم مطابق کشفیات جدید فیزیکی امروز، اثرات محیطی همچون فشار و شرایط شیمیایی و ... را در محاسبه ی طول عمر فسیل ها وارد کنیم، در واقعیت، ممکن است فسیل منسوب به « پلیوهیپوس : Pliohyppus » قدیمی تر از فسیل منسوب به « مزوهیپوس : Mesohyppus » بوده، و یا فسیل منسوب به « مریکیپوس : Merichyppus » قدیمی تر از فسیل منسوب به « هیراکوتریوم : Hyracotherium » بوده باشد و با پس و پیش شدن زمان های منسوب به این فسیل ها، توالی فسیلی اسب ها کاملاً به هم بخورد!!! (زمان های منتسب شده از سوی تکامل شناسان در این توالی، بر اساس مفروضات ناقص و غلط قبلی ارایه شده و علی رغم کشفیات جدید، هیچ تغییر و بازنگری در این زمان ها ارایه نشده و سیاست بایکوت و سکوت در پیش گرفته شده است!!!)

با توجه به مطالب گفته شده، اولین سد محکم در برابر ادعاهای تکامل شناسان پیرامون توالی فسیلی اسب ها، کشفیات جدید علم فیزیک در زمینه ی روش « زمان سنجی رادیومتریک : Radiometric Dating » می باشد و با توجه به این کشفیات، اعداد مربوط به طول عمر فسیل های مکشوفه می بایست تحت بازنگری جدی قرار گیرد(4و50) و بالطبع طول عمرهای مربوط به توالی فسیلی اسب ها نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد.

2 - توالی فسیلی مورد نظر تکامل شناسان، بسیار ساده انگارانه و البته عوام فریبانه به نمایش در آمده است؛ به نحوی که بسیاری از واقعیات موجود در عالم طبیعت که می توانسته در ترسیم توالی اختلال ایجاد نماید، سهواً یا عمداً نادیده گرفته شده است. برای مثال، برای این که مخاطب بیش از پیش توالی مورد ادعای تکامل شناسان را باور کند، در ارائه ی تصاویر اسب های امروزی (اکوئوس : Equus) تنها به ارایه ی تصاویر مرسوم ترین نژاد های مربوط به اکوئوس پرداخته اند.(49) این در حالی است که در بین نژادهای مختلف اسب های عصر حاضر نیز، تنوع جثه ای بسیار بسیار زیادی به چشم می خورد. تا جایی که برخی از اسب های عصر حاضر از برخی نژاد های خاص که در زبان انگلیسی با عنوان های « پونی : Pony »(51) و « فالابلا : Falabella »(52) نامیده می شوند، همگی جثه های بسیار کوچکی دارند. در تصاویر زیر، نژادی از « پونی ها » با عنوان « Shetland Pony »(51) و تصاویری از اسب های « فالابلا » را ملاحظه می فرمایید:

چند تصویر از اسب « Shetland Pony ». بجز تصویر پایین راست که متعلق به یک کره اسب از این نژاد می باشد، بقیه ی تصاویر، مربوط به اسب های بالغ می باشند.

چند تصویر از اسب نژاد « فالابلا : Falabella ». تصاویر، مربوط به اسب های بالغ می باشند.

چند تصویر از اسب نژاد « فالابلا : Falabella ». تصاویر، مربوط به اسب های بالغ می باشند.

اما در سوی دیگر، نژادهای دیگری از اسب ها وجود دارند که تنومند و غول پیکر بوده و به همین دلیل بیشتر در جهت استفاده در باربری و فعالیت های سنگین، مورد استفاده قرار می گیرند. برای مثال، اسب های مختلف از نژادهای گوناگون با عنوان انگلیسی « Heavy Draught » مانند « (Draft)Dutch Heavy Draught » و « (Draft) Belgian Heavy Draught » جثه های بسیار تنومندی دارند.(53)

چند تصویر از اسب نژاد « Dutch Heavy Draught » تصاویر، مربوط به اسب های بالغ می باشند.

با دقت در تصاویر بالا، دو نکته به ذهن متبادر می گردد:

الف) اولاً شیطنت تکامل شناسان در گنجاندن اسب های متوسط الجثه ی امروزی در توالی فسیلی اسب ها، و عدم اشاره به تنوع جثه ای در نژادهای کنونی اسب ها، از نظر علمی، کاملاً مذموم و ناپسند بوده و حاکی از عدم صداقت تکامل شناسان در ارایه ی واقعیات علمی می باشد؛ به نحوی که آن ها هر اطلاعاتی که به نفعشان باشد را در مقالات و کتب و فیلم های به اصطلاح مستند خود به خورد مخاطب داده و اطلاعاتی را که ممکن است به ضررشان باشد، بایکوت نموده و تا حد امکان به آن ها اشاره ای نمی نمایند:

شیطنت تکامل شناسان در گنجاندن اسب های متوسط الجثه ی امروزی در توالی فسیلی اسب ها، و عدم اشاره به تنوع جثه ای در نژادهای کنونی اسب ها، از نظر علمی، کاملاً مذموم و ناپسند بوده و حاکی از عدم صداقت تکامل شناسان در ارایه ی واقعیات علمی می باشد؛ برای مثال، به منظور باورپذیرتر کردن توالی فسلی اسب ها، تنها به اسب های متوسط الجثه ی کنونی در توالی نامبرده اشاره کرده اند و از اشاره به اسب های کوچک امروزی خودداری نموده اند. چرا که این اسب های کوچک کنونی، تا حدودی در مقابل افزایش جثه ی مورد ادعای تکامل شناسان در سیر زمانی فسیل های اسبی، علامت سوال ایجاد می نماید.

دو اسب بالغ امروزی از نژادهای مختلف، در کنار هم. با این که این دواسب از یک گونه بوده و بالطبع توانایی تولید مثلی زایا را دارند، اما از نژادهای متفاوت بوده و به همین دلیل جثه های کاملاً متفاوتی دارند؛ اما متاسفانه آن چه که در توالی فسیلی اسب ها می بینیم، تنها اشاره به گونه های بزرگ و عدم اشاره به گونه های کوچکتر است تا بدین ترتیب، توالی فسیلی اسب ها، باورپذیر تر به نظر برسد!

تنوع اسکلتی و ساختاری در اسب های امروزی از نژادهای مختلف.

ب) نکته ی دومی که از تنوع ظاهری و جثه ای اسب های امروزی و نیز گونه های مشابه آن ها همچون « الاغ »(54)، « گور خر آفریقایی : Zebra »(55) و « گور خر آسیایی : Onager »(56) به ذهن می رسد، این است که از کجا معلوم برخی از آن چه که امروزه تکامل شناسان به عنوان فسیل اسب های « مزوهیپوس : Mesohyppus »، « مریکیپوس : Merichyppus » و ...(49) نام می برند، اسکلت برخی از گونه های کوچک جثه ی اسب ها و دارای ناهنجاری های ژنتیکی و یا گونه هایی از حیوانات مشابه اسب ها نبوده باشند که امروزه به دلیل انقراض شاهد آن ها نیستیم؟ بنابراین همان گونه که ما امروزه تنوع جثه ای را در نژادهای مختلف اسب ها شاهد هستیم، ممکن است فسیل های کوچک یافت شده در ادوار مختلف زمین شناسی، نه فسیل اسب های حد واسط، بلکه فسیل نژادهای مختلفی از جانورانی از خانواده ی اسب ها و اسبیان باشند که در زمان های گوناگون زیسته اند که برخی از آن ها هنوز رنده اند و برخی دیگر منقرض شده اند.

تنوع اسکلتی و ساختاری در اسب های امروزی از نژادهای مختلف.

3 - یکی از موارد دیگری که تکامل شناسان در این میان نادیده گرفته اند، این مسئله است که نیافتن فسیل یک گونه در برهه های زمانی خاص، به معنای وجود نداشتن آن حیوان در برهه ی زمانی مذکور نیست. برای مثال اگر تکامل شناسان نتوانسته اند فسیل های منسوب به اسب های امروزی (اکوئوس : Equus)(49) را در دوره های قبل تر زمین شناسی مانند (میوسن : Miocene)(49) یا (ائوسن : Eocene)(49) بیابند، لزوماً به معنای آن نیست که « اکوئوس : Equus » یا همان اسب امروزی در دوره های مذکور وجود نداشته است. همچنین نیافتن فسیل اسب های قدیمی تر مانند « هیراکوتریوم : Hyracotherium »(49) در دوره های جدید تر مانند (پلئیستوسن : Pleistocene)(49) یا (ائوسن : Eocene)(49) به معنای این نیست که لزوماً « هیراکوتریوم : Hyracotherium »(49) در این دوره ها نمی زیسته است. در واقع نیافتن یک فسیل به معنای نبودن آن فسیل نیست! مثال بسیار مهم زیر، اهمیت این سخن ما را بیش از پیش مشخص می نماید:

ماهی « سیلاکانت : Coelacanth»(57) یک نوع ماهی است که در ابتدا تصور می شد، حدود 400 میلیون سال قبل پا به عرصه ی حیات گذاشته و حدود 65 الی 70 میلیون سال قبل، نسلش منقرض شده باشد.(57) چرا که فسیل های مربوط به آن، صرفاً در همان بازه ی زمانی یافت شده و بعد از آن تا دوره ی معاصر، فسیلی از آن پیدا نشده بوده است.(57) (البته تمامی اعداد نامبرده بر اساس همان فرضیات غلط مورد استفاده در روش زمان سنجی رادیومتریک محاسبه شده است! بگذریم!) به هر حال، فسیلی از این نوع ماهی از 65 میلیون سال قبل در دسترس نبوده و دیرینه شناسان، معتقد به انقراض ماهی « سیلاکانت : Coelacanth » همزمان با انقراض دایناسورها در 65 میلیون سال قبل بوده اند.(57) جالب تر این که بدانیم دیرینه شناسان طرفدار « فرضیه ی تکامل »، « سیلاکانت  : Coelacanth » را به عنوان موجود حد واسط بین ماهیان و « چهار اندامان : Tetrapods » بالاخص خزندگان و دوزیستان می دانستند!(57)

اما اتفاقی در سال 1938 میلادی رخ داد که موجب بهت شدید دیرینه شناسان شد و آن اتفاق، صید یک ماهی« سیلاکانت : Coelacanth » زنده در سواحل آفریقا بود!!!(57) از آن هنگام به بعد، موارد متعددی از ماهی « سیلاکانت : Coelacanth » به صورت زنده صید گردید(57) و زیست شناسان فهمیدند که « سیلاکانت: Coelacanth » نه یک ماهی منقرض شده ی ماقبل تاریخ، بلکه یک ماهی حی و حاضر در زمان فعلی نیز می باشد؛ به همین دلیل به آن لقب « فسیل زنده » دادند.(57)

تصاویر فسیل های مربوط به ماهی « سیلاکانت : Coelacanth » که آخرین آن ها مربوط به 65 میلیون سال قبل بوده است. (البته بر اساس تخمین ناصحیح روش زمان سنجی رادیومتریک)

از سال 1938، زیست شناسان فهمیدند که « سیلاکانت : Coelacanth » نه یک ماهی منقرض شده ی ماقبل تاریخ، بلکه یک ماهی حی و حاضر در زمان فعلی می باشد!

اما درس مهمی که از قضیه ی « سیلاکانت : Coelacanth » می توان گرفت، این است که عدم یافتن فسیلی از سیلاکانت در طی 65 میلیون سال اخیر، به معنای عدم وجود سیلاکانت نبوده و این ماهی در طی این مدت، به حیات خود ادامه داده است، اما به هر حال فسیلی از این جانور در طی مدت مذکور در دست نبوده اس


:: موضوعات مرتبط: مقالات ویژه , ,
:: برچسب‌ها: فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!!! - 5 (بخش 2) , فرضیه ی تکامل , مقالات ویژه , جنگ نرم ,

می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
خدایا کمکم کن در تاریخ : 1392/11/8/2 - - گفته است :
دعاي بي نظير
اين دعا را منتشر کنيد و ببينيد چطور غم هايتان از بين ميرود:

((سبحان الله يا فارِجَ الهَمّ و يا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّي و يَسِّرْ
امري و ارحَمْ ضعفي و قِلةَ حيلتي و ارزُقني من حيث لا اَحتَسِبُ ياربّ
العامين))

ترجمه:
منزه است خداوندي که بر طرف کننده غم ها است. غم و مشکل من را برطرف کن،
بر ضعف و کمي چاره ام رحم کن و مرا از جايي که گمان نمي کنم روزي ده اي
پروردگار جهانيان.
حضرت محمد (ص) فرمودند : هرکس مردم را از اين دعا با خبر کند در گرفتاريش
گشايش پيدا مي کند.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


در جـاده‎هاي مه آلـود انتـظار من مانده‎ام با دلي تنگ و بي‎قرار بـا آيـه‎هاي عاشــقانه مي‎روم از كوچه زمسـتان در پي بهــار تصــويـر كاج كهنــسال آرزو در قاب چشـم افق مانـده يادگار آن سـوگلي با همه مهـرباني‎اش آيد ز مـرز غــزل هاي ماندگار او مي‎رسد كنون با خنده‎هاي ناب از پلـكان طـــلايي افتــخار بـا واژه‎هاي زلال سـپيد عشـق از پشت قلـه غيبت رســد نگـار در مخمل سبز سحر شـود ‹‹رهـا›› اين قامت دريـا كه گشته رهسپار ************************ اگرپیشنهادی درباره ی سایت دارید می توانید پسشنهادتان را به ایمیل زیر ارسال کنید: nasimemouood7@yahoo.com madheeshg@iran.ir

آیا ظهورامام مهدی (عج)نزدیک است؟

تبادل لینک هوشمند

این وبگاه بار هرسایتی یا تبادلب لینک می کند.







RSS

Powered By
loxblog.Com